November 4, 2007

ربود چشم و رخ و زلف آن بت رعنا
یکی قرار و دوم طاقت و سوم پروا
قرار و طاقت و پروای من سه چیز ربود
یکی جمال و دوم چهره و سوم سیما
جمال و چهره و سیماش در جهان افکند
یکی بلا و دوم فتنه و سوم غوغا
بلا و فتنه و غوغای من ز فرقت اوست
یکی مدام و دوم بیحد و سوم هرجا
مدام و بی حد و هرجای عشق او شدم
یکی غریب و دوم عاشق و سوم رسوا
غریب و عاشق و رسوا چنان شدم که شدند
یکی چو بشر و دوم وامق و سوم عذرا
چو بشر و وامق و عذرا ز من بیاموزند
یکی فغان و دوم ناله و سوم سودا
...
...


مولانا
علاوه بر تمام صفاتی که
در موردش به کار میره
آدم بسیار باحالی هم بوده
چون ایجاد یه همچین ترکیبی
بیش از هر چیز
نیاز به باحالی شاعر داشته
و لاغیر

2 comments:

Anonymous said...

در باحال بودن مولانا مگر شکی هم بود؟ اصلا مولانا اول و آخر هر چی بچه باحال هستش. خوش گذشت راستی؟

Anonymous said...

از وقتي كامنتينگ اينجا راه افتاده همش ميام يك كامنتي بنويسم و همش هم حوصله اش رو ندارم. حالا قبلش حوصله داشتيم و شما اما كامنتينگ رو بلاك كرده بوديد!