April 15, 2007

شب رفتیم پارک بدویم خیر سرمون
2 دقیقه نشده بود یه بارونی گرفت که بیا و ببین
انکار رفته بودیم زیر دوش
از همه جامون آب میچکید

چیک چیک

بعد یه دور مهران خسته شد و رفت
بارون هم خیلی کم شده بود
در حد نم نم
من گفتم یه دور دیگه می دوم
یه دختر پسر جلوی من داشتن جاگینگ می کردن
بعد دو نفری بارون رو دوست دارم هنوز می خوندن
یک جو ردیفی داشت که نگو
خیلی اسکنت بودن

پسر امروز یه طرح برای تبلیغ شرکت زدم در حد گاد
خوشمان آمد
می دونی برای لجستیک و حمل و نقل
همه از جاده و کامیون و کانتینر و چرخ و این صوبتا استفاده می کنن
حاجیکست از قاصدک استفاده کرد ... قاصدک!




البته این از اون مدلاست که از دو جا تا میشه

بالاخره آناکارنینا رو هم خوندم
دم جناب تولستوی گرم
با اینکه حوصله داستانای طولانی رو ندارم
ولی هر دو جلدش رو راحت و بی ملال خوندم
و از شخصیت آناکارنینا تقریبا متنفر بودم

زدیم تو کار استانداردهای زندگی
مثلا داشتن سه تا کامپیوتر و دو تا ماشین و سه تا خونه و
سفرهای سالانه برای یک خانواده در حد استانداردهای آمریکاست
اما مجرد بودن در سن 26 سالگی اصلا استاندارد نیست
اینه که می خوایم همه چیو استاندارد کنیم
من و اخوی

پوووول بزرگترین مشکل بشریت نبوده و نیست
پوووول بزرگترین مشکل اطرافیان بشریته
بیلیو می

دلم می خواد پولام رو جمع کنم و یه دوچرخه خوب بخرم
البته باید یه جایی هم پیدا بشه واسه دوچرخه سواری

پیدا می کنیم

دیگه کم کم داره حوصله م از این تعلیقه سر می ره ها
گفته باشم

خلاقیت، خلاقیت، خلاقیت
تمام عدم خوشبختیها مال نداشتنشه

جاه طلبی، جاه طلبی، جاه طلبی
تمام عدم خوشبختیها مال داشتنشه

کاشانیا به اُسکُل می گن
پچُل ... pechol
قدیم ندیما میگفتن ها
به اون سوسکای که سرگین قل میدن میگن:
پشکِل تُرونِه
به وصل کردن و مونتاژ کردن هم میگن: پَنگوندَن
کلا با "پ" خوب ارتباط برقرار می کنن