January 25, 2007

مرد ِ و سیبیلش
سیبیلووووووووووووووو
...
پدر مادر دارن کیان اینجا و سعی ما بر اینه که همه چی هماهنگ باشه
از شستن تراس بگیر تا خریدن جا ادویه ای
فکرش رو بکن با این سن و هیکل رفتم تو مغازهه که پر خانومه
بعد گفتم آقا جا ادویه ای دارین؟
...
آقا این حسن هم بچه ردیفیه هاااااااااا
فاز می دهد اسکنت
...
هو
چشا درویش
...
یه چیز جالب بگم کف کنین؟
شرکت تو سال 84 با 35 تا پروژه که واسه کاهش موجودی انجام داده
465 میلیارد تومن از هزینه هاش کم کرده!
یعنی تو تولید 100 هزار تا سمند
هر ماشینی 4 و 650 ارزونتر براشون در میاد
...
کلا 1 میلیارد دلار سرمایه مواد و قطعات تو انباراشه
...
یه چیز جالب تر دیگه اینکه
قیمت تمام شده یه ماشین رو نمی دونن
آخر سال، با توجه به مجموع هزینه و سود و تعداد تولید
حدسی می گن که قیمت هرچیزی حدودا انقدره!
...
بزرگترین پسر عمو امروز صبح صاحب دومین بچه ش شد
پسره
ولی هنوز اسمش رو تیمور نذاشتن
...
این مجیز حسن گفتن
هیچ ربطی به این سه تا باکس و
این جا کاغذی رو میزی نداره ها
گفته باشم
...
دی پیر می فروش که ذکرش بخیر باد
گفتا شراب نوش، غم دل ببر زیاد
گفتم به باد می دهم باده نام و ننگ
گفتا قبول کن سخن و هرچه باداباد
حافظ گرت زپند حکیمان ملالت است
کوته کن این قصه که عمرت دراز باد
(با صدای اوهام لطفا)
...
این استاد محمد
خیلی آدم مبسوطیه
تو هر زمینه ای که بگی اطلاعات داره
اطلاعات ها
مثلا داره در مورد نجوم حرف میزنه
وسط حرفاش می گه انیشتن قبل از اینکه بخاطر یهودی ستیزی بره نیوجرسی،
سال هزار و هشتصد و فلان ... امممم آره تقریبا 24 ساله بوده که میفته زندان
اونجا یه همسلولی داشته به اسم یوهان چی چی که این بابا یه ستاره شناس آماتور بوده
اون وقت میگه که فلان
...
یکی از تفریحات این آقای دکتر هم اینه که
بعضی وقتا سوار اتوبوس میشه و مردم رو نگاه می کنه!
یا از اینکه تو تاکسی بشینه و سر صحبت رو باهاشون باز کنه خوشش میاد
میه که تفسیر ایرانیا از زندگی خیلی بامزه ست!
خودشم ایرانیه البته
...
آلبرکامو میگه
آیندگان در مورد انسانهای امروز
می گن اون روزنامه می خونده و زنا می کرده
اما این جمله در مورد ایرانیا فرق داره
واسه ایرانیا می گن که:
اونا زنا می کردن و وقتی بیکار میشدن میگفتن: همش رو شیخا خوردن
...
آقا داشتیم تو اتوبان چمران! می رفتیم
ناگهان یک آقای کت شلواری زلف پریشونی پرید وسط بزرگراه
خیر سرش می خواست عرض بزرگراه را طی کرده و بره اون طرف
حالا برف هم شروع به بارش کرده
سمت چپ هم یک ضعیفه نشسته پشت فرمون یه فروند گالانت
آقا این آبجی ما برای اینکه نزنه به اون باباهه اومد طرف ما
ما هم برای اینکه آبجی به ما نزنه، رفتیممممممم تو باقالیا
تازه چی؟ آبجیمون زد به آقای کت شلواری و شیشه جلوش هم خورد شد
و خیلی کول گاز رو گرفت و در رفت
آقای کت شلواری هم ولو شد اون وسط
ما هم زنگ زدیم 110 و چقلی کردیم
خوووف بود ها
....
پسر محرم اینجا خیلی جوناکه
از روز دوم ملت بلند شدن و دسته مسته راه انداختن و د ِ زنجیر بزن
تعدادشون هم خیلی زیاده .... خیلی ها
....
هیچی دیگه
دارم می رم اصفهان
این چرک کف دست چه ها که نمی کنه
...
یعنی یه خوردشم تقصیر اون آقایه تو نوسازی صنایعه
با اون سبیلای فتحعی خانیش گفت
اگه تو رزومه ت فولاد مبارکه سپاهان باشه
همه بهت تعظیم میکنن
(در حین ادای جمله آخری کمی هم خودش را خم کرد)
خوشمان آمد!
...
نشریه سپید، نشریه پزشکان!
هر هفته شنبه ها در باجه های مطبوعاتی
صفحه بازارش رو بخونین
راهنمای خرید می نویسیم
...

... جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست
خانه برانداز دل و دین من است
تا درآغوش که می خسبد و هم خانه کیست
باده لعل لبش کز لب من دور مباد
راه روح که و پیمان ده پیمانه کیست
دولت صبحت آن شمع زعادت پرتو
باز پرسید خدا را که به پروانه کیست
گفتم آه از دل دیوانه حافظ بی تو ....
(با صدای اوهام لطفا)
...
اخوی رفت بخوابه
...
آقا این داداش من خیلی جالبه ها
فکر کن بعد از 12 ساعت تو قطار بودن، ساعت 4 صبح میرسه
می ره پای کامپیوتر
ساعت 7 از خونه میره بیرون
ساعت 6 بعد از ظهر میرسه
6:30 تا هفت می خوابه
بعد تا دو و نیم شب که من میرم بخوابم هنوز بیداره
دوباره صبح ساعت 7 بلند میشه و میره سر کار
...
کارش درسته به مولی
...
بی تربیته ها ولی باحاله
نوشته بود:
چه کسی می خواهد
من و تو ما نشویم؟
.
.
.
؟ونش پاره ست به مولی!
...
افراد بخندن
...
روزی روزگاری در آمریکا، فیلادلفیا، بوی خوش انسانیت
تپه خاموش، کرامر علیه کرامر، محله چینی ها، بعد از ظهر سگی
همه اینجان و من هیچ کدوم رو ندیدم
به افتخار تام هنکس
احتمالا فیلادلفیا
...
؛)

No comments: