January 30, 2007

آقا یعنی یَک اذیتی شد این حسن
یَک اذیتی شد دیدنی ها
...
بهرام که گور می گرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟
...
دو نقطه دی
...
بعله آقا با والده مکرمه تا همین الان داشتیم گپ می زدیم
اسلیپ لس شده بودیم هردوتایی
نتیجه اینکه مادری داریم ماه
ماه آقا
...
آقا زدیم تو خط فیلم باحال ها
اولش که "روزی روزگاری آمریکا" رو به مدت 4 ساعت و در دو عدد دی وی دی دیدیم
بعدش "بوی خوش زن" و "فیلادلفیا" که هر کدوم سه تا سی دی بودن
بعدش "دیپارتد!" و "چه کسی از ویرجینیا ولف می ترسد" که هر کدوم یه دی وی دی بودن
بعد ترش هم "لاست های وی" و " بعد از ظهر سگی " و "محله چینیها" و "کرامر علیه کرامر" رو دیدیم
همه اینها هم در عرض چهار روز
فازی داد ها
...
ببین این "آقا" اصلا توش جنسیت مطرح نیست
منظور از آقا به منش بر می گرده
یعنی وقتی می گم "آقا زدیم تو خط فیلم باحال ها"
این بدین معنیه که خواننده گرامی رو شخصی آقا فرض کردیم
این وبلاگ هیچ تبعیض جنسیتی بین دوستانش نداره
...
چرا؟
بخاطر دنزل واشنگتن تو فیلادلفیا
...
فکر کن یه نفری
یه بزرگتری
یه عزیزی
یه مادری
یا هر کسی
بخواد بره برای یه کسیش
یه گوشی موبایل بخره
بعدش سر راه یه آشنای نیازمندی رو میبینه
بعدش خوب بجای گوشی میره و به اون آدم ِ خوب کمک می کنه
آیا این حرکت جای افتخار کردن نداره؟
...
تازه!
اون بزرگتره و عزیزه و مادره اینو به تو نگه و تو خودت بفهمی
...
اصلا باحالی جریان
که نقش عمده ای در دادن حس خوب به تو ایفا می کنه
اینه که اون بزرگه و عزیزه خیالش از بابت تو راحت بوده
و می دونسته که واقعا تو به یک گوشی گرون قیمت تر احتیاجی نداشتی
اینجاست که آدم خوش خوشانش می شود
...
زیااااااد
زیااااااد آقا
...
اینجانب پساپس از تداخل ِ تولد برادر فرانچی با این روزهای عزیز تاسف خود را اعلام نموده
و داشتن هر گونه رابطه با این اخوی را تکذیب می کنم
اصلا کسی که جوری برنامه ریزی کنه که تو دولت احمدی نژاد تولدش بیفته تو تاسوعا
قاعدتا یه ریگی به کفششه
یعنی شک نکنین ها
...
عامل استکبار صهیونیست نفوذی
...
حتما گوجه فرنگیای دم خونشون هم کیلو سه تومنه
...
اِی رووووزگار
آقای همیوپات گفتن که سالمم فقط کمی کمبود فرانچی و سایر برو بچ در پیشانیم ملاحظه گردید
لذا نسخه ای نوشته شد، تا پس از پیچیدنش
هر دو هفته یه بار، در یک لیوان آبجوش سرد شده حل گردد
و یک قاشق از این محلول میل گردد
فکر کنم عصاره بروبچه
...
فکر کن ابوی اومده رفته دم کتابخونه و یکی یکی کتابا رو بر میداره و ورق میزنه
بعد جالبیش اینه که صفحه اول هر کتابی با رنگای قرمز و زرد و نارنجی و صورتی
چند جمله ای نوشته شده و در انتهای آن هم اسمی
به عنوان مثال میشه به اسامی چون آزاده، سحر، نسیم، آزاده، لاله، آزاده و غیره اشاره کرد
منم که ماخوذ به حیا
هی قرمز و زرد و نارنجی و صورتی شدیم (بسته به رنگ نوشته)
دو پر چربی اضافه شده هم در جیک ثانیه هماهنگ شد
....
خوشحالیم
...
روزی روزگاری در آمریکا
Once upon in time in America
به شدت توصیه می گردد
علی الخصوص میوزیک آن
...
The earth turned to bring us closer
It turned on itself and in us
Until it finally brought us together in this dream

No comments: