حالم خوب نیست پسر
هیچ خوب نیست
...
فخ فخ + سردرد + بدن درد + گلو درد + پهلو درد + .... = اندکی کسالت
...
بعد جالب اینجاست که دیگه هیچی نمونده که بخورم
حسش هم نیست که برم بیرون چیزی بخرم
البته فکر کنم جایی هم باز نباشه
...
اصلا اگه حسش بود می رفتم و ماشین رو میزدم تو
...
هر چی بوده خوردم
سوپ تموم شده، ماکارونی تموم شده، چیپس تموم شده
خامه تموم شده، میوه تموم شده، هندونه که خراب بود اصلا
ولی بجاش
عناب داریم، با چایی و شیر و کوکتل و نون و ماست و پنیر و گردو و ...
نه بابا
خیلی چیز هست هنوز
...
امروز هواشناس رو دیدم با ودینگ پلنر با در امتداد شب
دیگه حس فیلم نیست
...
نه بابا کار کیلو چنده؟
...
دندونام هم درد می کنه
یعنی کل فکم درد می کنه
...
آقا شش هفت سال پیش که کامپیوتر خریدیم
کلی طول کشید تا قطعه قطعه عوضش کنیم و برسه به اینجا
سه تا هارد هم تو بازه چنج شدش
بعد هرچی رو هارد قدیمیا بوده رو ریختیم رو سی دی
بعدش حالا دارم اون سی دی ها رو میبینم
جالبه
...
فکر کن!
Evanescence
…
Playground school bell rings again
Rain clouds come to play again
Has no one told you she´s not breathing?
Hello, I am your mind giving you
Someone to talk to
Hello
If I smile and don´t believe
Soon I know I´ll wake from this dream
Don´t try to fix me, I´m not broken
Hello, I'm the lie, living for you so you can hide
Don´t cry
Suddenly I know I´m not sleeping
Hello, I´m still here
All that´s left of yesterday
...
یعنی تو این شرایط دپ زدن و فوبار شدن بدفرم می طلبه ها
علی الخصوص با این شعر همشیره
...
اِی بِگردُم!
...
این اینترنت هم با این سرعت تیمی ش رو اعصابه
...
هِه!
فکر کن خانومه (یا دخترخانومه) که اسمش پروانه! است
میل زده با این عنوان: اسکیزو؟
بعد گفته آقا شما همون اسکیزویی که مشد درس می خوند و چیزای بامزه مینوشت تو وبش؟
یادمه که سه چار سال پیش می خوندمش. بابام هم می خوند. کلی طرفدارت بود.
شاسکول هم افتاده بود تو دهنش. ماجرای برف بازی و امتحان و اینا.
اگه همون باشی که کلی لحنت عوض شده. امشب دوباره وبت رو خودنم و فهمیدم اومدی تهران و کار و ...
اینجوری ننویس! ادم فکر می کنه اومدی غربت و تنهایی و حس خوبت رفته
یادته یه چیزی نوشته بودی واسه سریال پلیس جوان؟ خیلی باحال بود.
خدافظ!
...
فکر کن!
نه ... جاست،جاست یه مین فکر کن
پوووووووف پسر
همینه دیگه
رد انداختن که شاخ و دم نداره
؛)
...
اووووووووووووووووووووووووووووه
...
باحال بودا
حسم خوبه
اسکنننننتتتت
...
This taste of heaven
So deep
So true
...
اکی داداش
تیک ایت ایزی!
...
تو هواشناس پسره به باباش گفت که
دلش می خواد فیلمبردار فوتبالای دوشنبه ها بشه
...
دلم می خواد ...
...خوب نمی دونم
عکاس جنگ شاید
ولی مثل پسره خاص نیست
...
بلند شدم برم چایی بریزم
هدفون تو گوشم بود
سیمش کنده شد
...
شتر
...
سیم پاره رفت شعار نیه
...
شایدم خبرنگار حوادث مجله ی خانواده ی سبز شدم
یا اپراتور تلفن های شرکت سایپا یدک
...
تو دنیا خیلی شغلای خاص و هیجان انگیز هست
مهندسی یکی از عام ترین و چیپ ترین هاش ِ
یهویی برا خودم متاسف شدم
...
هی پسر فکر کن بابای یک دختری سه چهار سال پیش نوشته های منو می خونده
بعدشم تیکه کلامم شده تیکه کلامش
...
یه میل بزنم به دختره
بعد پدرش رو به شام دعوت کنم؟
...
ولی خوب من با من سه چار سال خیلی فرق کردم
شاید دیگه حال نکنه پدره
...
دامن کشان ساقی می خواران
از کنار یاران
مست و گیسو افشان میگریزد
...
بر جام می از شرنگ دوری
بر غم مهجوری چون شرابی جوشان
می بریزم
...
زندگی خیلی پیچیده ست
نمی دونم چی چیک حوضچه ی اکنون است
خلاصش اینکه خوفه
و تو نمی تونی با میزان پدر پروانه بسنجیش
نه آقا ... نمی تووووووووونی
...
تب دارم
دارم هذیون می گم
...
خوابم نمیبره لامصب
وقتی هم می خوابم نمی تونم نفس بکشم
So what?
...
دقیقا از همینجا تا اونجایی که تابلو زده
به سمت چالوس
بیست و پنج شش دقه بیشتر راه نیست (تقریبا نه دقیقا)
الانم که خلوته کمتر
...
اگه ضبط ماشین روال بود
شک نکن که تا اونجا می رفتم
جدی می گم
...
یکی از هم اتاقیا
12 سال امریکا بوده
تیکه کلامش هم گلاب به روتون مادرفاکر ِ
بعد تعریف می کنه که
_ هر بیست دقه یه خاطره می گه دوستمون _
رفته بودیم کانزاس دنبال دیسکو می گشتیم
بعد دم دیسکو پلیس یه مرده رو گرفته بود
یعنی یه مکزیکی رو که تو ماشین بود
با یه دختر چینی (آسیایی)
بعد پلیسا به طرف یارو نشونه رفته بودن
مکزیکی هم دستش رو در داشبورد بود
مونده بود در رو باز کنه یا نه (احتمالا توش تفنگ بوده)
بعد ملت مست هم از دیسکو اومده بودن بیرون
همه در حال قیلی ویلی رفتن به پلیس می گفتن:
شوت هیم! شوت هیم!
مادر فاکرایی بودن آقا
...
این فرانسوی ها هم اصا یاد ندارن انگلیسی صحبت کنن
در حد میچی پخمه ن
آره .. تو همون مایه ها
...
بعدش همش میان پیش آقای دوازده سال امریکا مونده
و بساط گوگل ارس (ارث) به راهه
همش هم تکرار می کنن که:
مای پِلِیس! مای پلیس!
...
مث اسب عرق کردم
درس مث اسب
اونم بعد از مسابقه
...
پاشم پاشم برم
ماشین رو بزنم تو
بعدشم یه دوش داغ ِ داغ
...
شایدم حسن رو بیدار کردم و رفتیم چالوس
حسن نشد بابای پروانه
...
Who cares?
December 1, 2006
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment