May 24, 2006

زبان ماس ماسکی ست 50 گرمی (و بلکه هم کمتر یا بیشتر) که در دهان واقع شده
و آدمیزادگان با تکان تکان دادنش با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند
و شرم بر کسانی باد کین ماس ماسک 50 گرمی (و بلکه هم کمتر یا بیشتر) را استفاده نتانند
و ننگ بر انان باد کین ماس ماسک 50 گرمی (و بلکه هم کمتر یا بیشتر) را استفاده ی نابجا کنند
و تفو بر انان باد کین ماس ماسک 50 گرمی (و بلکه هم کمتر یا بیشتر) را غلاف کرده و استفاده ننمایند
و خوشیهای عالم نصیب انان باد کان را به درستی تکان تکان داده و فاز دنیا و اخرت می برند.
و ... دم ما گرم ... به تمام معنا!



می دونین باحالترین صحنه ی تفهیم اتهام و بازجویی کجا بود؟
اونجا که ما وقتی رفتیم تو جو فهمیدیم که همه چی رله ست و اونقدرها هم ترسناک نیست
بعد دم اتاق بازجو، هنوز یه تقه بیشتر به در نزده بودم که یه نفر از تو داد زد:
حسینیییییییییییییی ... دستبند!
بعدش یه سرباز لخه بدو بدو و دست بند به دست اومد و رفت تو
...
...
آقا ما ر ِ میگی ... سوسمار ِ میگی
کپ کردم .... فطیر ها


مست شد خواست که ساغر شکند عهد شکست
فرق پیمانه و پیمان ز کجا داند مست؟


اسمش رو میزارم Pathetic oblivion
بهش هم نمیگیم "فراموشی رقت انگیز"
بهش می گیم Pathetic oblivion
و چون این اسم یکی از دشمنای بزرگه
نباید هیچ وقت یادمون بره
...
فکر کن! چیزی رو که می دونی، مساله ای رو که قبلا حل کردی
حالا نمی دونی، نمی تونی حلش کنی ... به مشکل می خوری
چرا؟
چون فراموش کردی
رقت انگیزه!

رئیس بودن سخته ... چون مسئولیت داره

No comments: