توبهدستاش ُ ستون کرد رو میز و بلند شدتو چشاش نگاه کرد و لبخند زداز اون لبخندا که فقط گوشه سمت چپ لب میره بالااز اون لبخندای همدستانهخدا هم بهش لبخند زدو قبل از اینکه از در بره بیرونداد زد:بعدی
Post a Comment
No comments:
Post a Comment