September 21, 2007

توبه

دستاش ُ ستون کرد رو میز و بلند شد
تو چشاش نگاه کرد و لبخند زد
از اون لبخندا که فقط گوشه سمت چپ لب میره بالا
از اون لبخندای همدستانه
خدا هم بهش لبخند زد
و قبل از اینکه از در بره بیرون
داد زد:
بعدی

No comments: