April 30, 2004

با سانكو تو بينهايت قدم ميزديم كه ناگاه صداي مهيبي به گوش رسيد ...
نه بابا دو خط موازي بهم نخوردن

طفلي سانكو چند وقته كه معده ش به هم خورده!


April 28, 2004

نمايشنامه هملت (شاهزاده دانمارك)
پرده اول
صحنه 1

... اي ناتواني، اي بوالهوسي، اي كه نام تو زن است ...




April 27, 2004

مهندس!
- جون مهندس؟
فرغون رو بيار ...

April 25, 2004

درياي عشق ساحل نداره
كون گشاد پارو بزن

(بعد از عمري عشق و عاشقي و نامه هاي عاشقانه تازه فهميديم فرورتيش سيبيله!)

April 23, 2004

دوست دارم خيلي كوچيك شم
قد يه ساقه گندم
دوست دارم يه بار ديگه
توي عطر تو بشم گم!

April 22, 2004

لعنت به مشقت روشنفكران!
چرا كه بايد
وفور دانسته ها را از بين دريچه سه ميليمتري عنبيه
به مغز پرتاب كنند!

April 21, 2004

Mizalotrisim

تو كافي شاپ ميز جلويي يك دختر خوشگل و تنها ميشيني
اسپرسو سفارش ميدي و يك اسپرينگ واتر روشن ميكني
پك اول رو كه زدي سيگار رو عمودي ميگيري جلوي چشات و دودش رو نگاه ميكني
بعد از چند دقيقه سيگارت رو توي قهوه خاموش ميكني و با دستات شقيقه هات رو ميگيري و خيره ميشي به دختره، به نگاهاش هيچ عكس العملي نشون نميدي انگار كه تو فكري.
نيم ساعت بعد دو تا هزاري ميزاري روي ميز و پا ميشي ميري بيرون.

به اين ميگن mizalotrism

April 19, 2004

تو خودت كادويي عزيزم

فقط از اون كادوهايي كه وقتي باز ميكنن ضد حال ميخورن!

طرف ميره خارج كه PHD بگيره

جو زده ميشه HIV ميگيره!

April 18, 2004

ببخشيد خانوم شما يك فرغون نديدين كه مخ من ريخته باشه توش؟

April 16, 2004

دفعه اول زنگ ميزنيم و تا گوشي رو برداشت قطع ميكنيم.
دفعه بعد گوشي رو دستمون نگه ميداريم و هيچ حرفي نميزنيم.
دفعه ديگه تو گوشي فوت ميكنيم.
دفعه بعد ترش صدامون رو ريز مي كنيم و مي خنديم.
دفعه بعد تر ترش جلوي دهنمون رو ميگيريم و يواش و نامفهوم حرف ميزنيم.
دفعه بعد تر ....

فرداش مياد ميگه كه ديروز پاي تلفن يه زيد زدم توپ!

April 14, 2004

ذهن خلاق = فرورتيش رضوانيه

سانكو رو فرستادم بره آمار بگيره
ميخوام به جاي دولسينه عاشق اون بشم.

دوشيزه مكرمه آيا من وكيلم؟

نه حاج آقا شما محضر دارين.

April 13, 2004

سالگرد خودكشي صادق هدايت
كشتي من سكان ندارد و دستخوش باديست كه در ژرفترين ديار مرگ مي وزد.

April 9, 2004

I still be wait in your eyes

April 7, 2004

Real eyes
Realize the
Real lies!

قراره كه مامانم اينا زنگ بزنن به مامانش اينا
تصميم گرفتيم كه روي پاي خودمون واستيم
بدون كمك مامانم اينا و مامانش اينا

س. اگه گفتين شباهت و تفاوت دُن كيشوت با شادمهر عقيلي چيه؟

ج. شباهتشون اينه كه هردوشون تو عشق و عاشقي يك ضد حال اسيدي خوردن
تفاوتشون هم اينه كه دُن نشسته وبلاگ مينويسه ولي
شادمهر رفته اون ور آب خيالي نيست و آدم فروش و اينجور چيزا ميخونه.

April 6, 2004

خاك بر سرت كنن دُن ... تو هم با شلوار جين اومدي كه.
پسر من نميدونستم مهمونيش اينقدر گرافيك بالاست ... تيريپ لباس شب و كت شلوار و كروات و ...

(پنج دقيقه بعد)

آره تو محشري ... چشم بادمي تو گل ناز مني ... با ساز و با نقاره سي مو كشتي مياره ... جاده هاي شمال محاله يادم بره ... حالا من موندم و چشمات با دو تا مداد رنگي!
اوووووووووووه .... بيا بابا ... بندري ...

واقعا مهموني شيكي بود.

April 5, 2004

خواهي كه سخت و سست جهان بر تو بگذرد
بگذر ز عهد سست سخنهاي سخت خويش.

كَلِ كَل تاسِ مسي
كلا رو بردن عروسي

April 4, 2004

اين سانكوي ابله سه روز زير گوش ما خوند كه:
دلم گرفته ... دلم گرفته ...
به دلاك سپرديم تنقيه ش كنه بلكم دلش باز شه.

حالا نشسته يك گوشه و نفرين ميكنه.

April 3, 2004

خداوند بشر را آفريد و برای او احساسات را

و سيفونی ست که دم به دقيقه کشيده مي شود
روی احساسات ابنا بشر.

April 2, 2004

سانکو، رسی نانت رو برداشته و رفته علافی.
دولسینه هم با فک و فامیلشون رفتن طرقبه قلیون میوه ای بکشن.
من تنها نشستم تو خونه تا پیک نوروزیم رو حل کنم.
به این میگن ضد حال غروب جمعه.

گفت که کلی دلم واست تنگ شده
گفتم که برو، خودت رو فیلم کن

ولی بلانسبت عینهو اسب کيف کردم
حالا نمیدونم اون خیلی قشنگ فیلم بازی می کنه یا من خیلی زود خر میشم.